امروز ما در دفتر کوچکمان در دانشگاه میزبان انسان بزرگی بودیم. دکتر علی مقداری استاد تمام دانشکده مکانیک دانشگاه شریف، بنیانگذار صنعت رباتیک در ایران و صاحب بسیاری عناوین دیگر.
ایشان از ابتدای لیسانس تا آخر دکتری را در آمریکا گذرانده و بهرغم اینکه همسر ایشان هم آمریکایی است، ۳۰ سال پیش برای همیشه به ایران برگشته و فناوری که اصلاً در ایران وجود نداشته را پایهگذاری کرده است.
موضوع بحث ما در این جلسه صمیمی رباتهای اجتماعی بود که ایشان گزارش کاملی از کارهایی که در این حوزه کردهاند، ارائه کردند. تقریباً همهکارهای تحقیقاتی ایشان و تیم کوچکی که دارند، در حوزه خدمات اجتماعی رباتها، بهخصوص به کودکان و بهویژه به کسانی که یک نوع ناتوانی دارند، اختصاص دارد.
ایشان دریافتهاند که بسیاری از مهارتهای یادگیری در کودکان مبتلابه اوتیسیم و سندرم داون، با رباتها، سادهتر و سریعتر میسر میشود.
همچنین کودکان سرطانی که بهغلط در جامعه تصور میشود بیماری آنها واگیر دارد و از جامعه طرد میشوند، موردتوجه ایشان بودند و رباتی برای همبازی شدن با این کودکان طراحی کردهاند.
غیر از ربات که تخصص اصلی دکتر مقداری است، اهالی دانشگاه شریف میدانند که تجربه ۹ سال معاونت آموزشی دانشگاه و سمتهای دیگر، باعث شده ایشان در زمینه دانشگاه و نظام آموزش عالی هم صاحبنظر باشند.
در بخشی از جلسه ایشان به خاطرهای اشاره کردند که چند سال پیش در آمریکا، استادی را دیدند که در دانشگاهی مخصوص افراد ناشنوا و نابینا مشغول کار بود. همین ایده را ایشان آورده و در شورای گسترش وزارت علوم طرح کرده و موافقت اصولی تأسیس دانشگاهی با همین مأموریت را گرفته است. دانشگاهی به نام دانشگاه فرشتگان که هم غیرانتفاعی است و هم بینالمللی.
در جلسه و حین صحبتهای دکتر مقداری سه مسئله به ذهنم رسید که گفتم حتماً باید امشب آنها را بنویسم:
۱ . دیروز اسامی دانشمندانی که جزء یک درصد پژوهشگران برتر جهان قرار دارند اعلام شد. مثل هرسال یک تعداد از اساتید شریف هم بودند که غالباً هم هرسال تکرار میشوند. اما مثل هرسال اسم دکتر مقداری نبود.
چرا؟ چون ایشان تعداد خیلی زیادی مقاله ندارد. چون معیارهای تکبعدی انتخاب این دانشمندان را احراز نمیکند. چون ایشان بیشتر دنبال حل مسئله و درد جامعه است تا برتری علمی در جهان..
۲ . به تولیدات و اختراعات ایشان که فکر میکردم دیدم هیچکدام صرفه اقتصادی ندارد! در دورانی که صنعت دارو هم با ملاحظات اقتصادی و سوددهی بهپیش میرود، ایشان صنعت بسیار پرسود رباتیک را به امور اخلاقی، اجتماعی و انسانی محدود کرده و موقعیت فوقالعادهی راهاندازی یک استارتاپ پرسود و یک کسبوکار موفق را از خود سلب کرده است.
چرا؟ چون میداند ارزشهایی مهمتر از ارزشهای اقتصادی هم وجود دارد که در زمان رقابت، میتواند ارزشهای اقتصادی را کنار بزند!
۳ . موضوع سومی که ذهنم را مشغول کرد، نقدی بر خودم و خودمان بود. ما در حوزه فلسفه تکنولوژی یاد گرفتهایم به تکنولوژی خوشبین نباشیم!
در بهترین حالت تکنولوژیهای نوظهور مثل همین رباتها را اگر هم طرد نکنیم، بااحتیاط به آنها نزدیک میشویم.
همدلانهترین حرفهای ما در حوزه اخلاقِ تکنولوژی، پروژههایی مثل (VSD) value sensitive design است که در آن گفته میشود طراحی تکنولوژی باید بهگونهای باشد که اصول و ارزشهای اخلاقی در آن لحاظ شود.
اما امروز من فهمیدم در همین نیازهای عادی انسان، آنقدر جای خالی برای طراحی و توسعه تکنولوژی –به همین شکل موجود آن- وجود دارد، که هیچ کاری اخلاقیتر از توسعه سریع و بیملاحظه تکنولوژی در این حوزهها نیست. در این حوزهها هیچ جای ملاحظات اخلاقی و دستاندازهای فیلسوفانه نیست. چون نفس این کار اخلاقی و انسانی است.
پ.ن: یک موضوع فرعی هم که البته بعد از جلسه یادم افتاد، بعضی بدگوییهای یک قشر خاصی از اهالی دانشگاه بود که در مورد ایشان و امثال ایشان در دانشگاه شنیده بودم. حالا نمیخواهم شیرینی این مطلب را به بیان آن گفتهها تلخ کنم ولی یاد این شعر افتادم:
" منصور سر گذاشت در این راه و برنگشت ****** زاهد در این غم است که دستار میرود ! "